در فصل چهارم كتاب راهنماي كاربردي سيستمهاي اطلاعات پروژه بطور مفصل به موضوع ساپ در شركتهاي پروژه محور پرداخته ام. در اين مطلب قصد دارم تا به طور خلاصه به اين موضوع بپردازم.
كلمه ساپ سازماني در حقيقت به جهت تفكيك بين ساپ در پروژه و سازمان ابداع شده است. همانگونه كه استاندارد پم باك به موضوع مديريت پروژه براي يك پروژه به تنهايي مي پردازد و براي مديريت در سطح بالاتر پروژه، مانند مديريت طرح و مديريت سبد پروژه ها استانداردهاي جداگانه اي ارائه نموده است، ما هم با ارائه 30 فرآيند كاربردي چارچوبي را براي ساپ در يك پروژه به تنهايي ارائه كرديم و براي موضوع مديريت اطلاعات براي چندين پروژه در سطح سازمان موضوعي را با نام ساپ سازماني كه شايد كلمه Enterprise PMIS ترجمه انگليسي مناسبي براي آن باشد طرح نموديم.
وقتي سطح مديريت اطلاعات را به سطح يك سازمان پروژه محور ارتقاء دهيم، پارامترها و پيچيدگي را افزايش داده و در سطحي بالاتر از پروژه، موضوع مديريت اطلاعات طرح ها و سبد پروژه ها به ساپ اضافه مي گردد. از طرف ديگر پرداختن به يكپارچگي ساپ به منظور استفاده از منابع مشترك براي چند پروژه و مديريت هم زمان چندين پروژه از ديگر مواردي است كه بايد در ساپ سازماني به آن پرداخته شود.
پروژه ها چه تنها باشند و چه در يك سازمان پروژه محور باشند يكتا بوده و اين يكتايي در سيستم اطلاعات آن پروژه ها نيز وجود دارد. اين بدين معني است كه مانند هر پروژه اي كه داراي برنامه ريزي منحصر به فرد و خاص خود است، ساپ نيز بايد منحصراً براي هر پروژه برنامه ريزي و اجرا گردد. اما نكته قابل توجه اين است كه همان گونه كه سازمانهاي پروژه محور در طول حيات خود دانش لازم براي اجراي پروژه هاي خود را كسب مي كنند و براي كاهش هزينه و زمان، واحدهاي تخصصي وظيفه اي بوجود مي آورند، لازم است در طول عمر سازمان نيز دانش ساپ سازمان ارتقا يافته و اين دانش در اختيار سازمان و پروژه ها قرار گيرد.
اين نكته مورد تاكيد است كه دانش ساپ هر سازمان نيز انحصاري است و بايد براي هر سازمان به صورت انحصاري توليد گردد.
ساپ سازماني نيازمند ايجاد يا تامين سيستم هاي تخصصي براي استفاده همه پروژه ها در سازمان است. ساپ سازماني لازم است سيستم هاي اطلاعاتي اي براي سازمان تدارك ببيند كه به هر پروژه اين امكان را بدهد كه خود را در آن سفارشي و يكتا كند. ولي هر پروژه از قوانين و دانش كلي سازمان در آن بهره ببرد.
يكي از مهمترين دلايل بوجود آمدن و نياز به ساپ سازماني اين است كه معمولاً استقرار نظام و سيستمهاي اطلاعاتي در يك پروه به تنهايي هزينه بر و زمان بر است و اگر اين نظام ها و سيستم هاي اطلاعاتي از قبل در سازمان وجود نداشته باشد، از يك طرف تجربيات ساپ پروژه ها به سختي به پروژه هاي ديگر منتقل مي شود و از طرف ديگر هزينه و زمان هر بار راه اندازي و استقرار زياد خواهد شد. همچنين ديگر پروژه ها در ساپ سازماني تحت ارتباط سبد پروژه و طرح نيز قرار گرفته و از منابع مشترك در سازمان استفاده مي كنند.
رويكرد ديگري كه در ساپ سازماني به نسبت ساپ در يك پروژه پر رنگ تر است، ارتباط ساپ سازماني با ساير سيستمهاي اطلاعاتي در سازمان است . اين موضوع نيازمند بحث بيشتري مي باشد كه سعي خواهم كرد در مطالب بعدي به ان اشاره كنم.
براي پرداختن به ساپ سازماني لازم است 5 فرآيند ديگر علاوه بر 30 فرآيند ساپ در سازمان مورد استفاه قرار گيرد.. تشريح اين مورد نيز در تاپيك هاي بعدي ارائه خواهد شد.